loading...
وبگاه سیاسی مذهبی سدرة المنتهی
S.S.N بازدید : 419 نظرات (0)

بسم رب التوابین

 

سخنی با رئیس جمهور محترم جمهوری اسلامی ایران:

گفتند شیخی برای کاندیدای ریاست جمهوری آمده،

گفتیم شیخ است،

به هر صورت حرف مردم و کلام خدا را بهتر میفهمد.

ما بیشتر درک میکند.

لباسش لباس پیامبر است،

کار هایش در جهت رضای خداست،

دروغ نمیگوید،

تهمت نمیزند،

خون شهدا را پایمال نمیکند(؟)

رای دادیم…

فریاد ها و انتقادهای دیگران را پاسخ میدادیم و حامیش بودیم.

هر جا سخن از او به میان می آمد سینه سپر میکردیم:من…من هم به او رای دادم…

گذشت…

گفتند دولت تدبیر انتقاد پذیراست،

گفتید ما منتظر انتقاد های مردمیم،

گفتیم به نظر ما فلان کار را بهتر میشود انجام داد؛

فریاد ها از هر سو بر سرمان باریدن گرفت،

دلواپسمان خواندید،

به ما را بی شناسنامه گفتید،

عصر حجری خطابمان کردید،

یسوادی را به ما نسبت دادید،

جوابش،فقط سکوت بود.

کلید را به جای داس نشانمان دادید،

بعدها فهمیدیم کلید کامبین بوده،

الگو،شیطان نشود.

وبگاه سیاسی مذهبی سدره المنتهی

 

زن را تک خوان کردید،

قوانین شرع را زیر پا گذاشتید،

سبد کالا را با پنیر کپکی پر کردید،

تخم مرغ تاریخ گذشته را در آن گنجاندید (؟)

یارانه مان را گرفتید،

با شیاطین دنیا بیعت کردید،

در برابر سران ملعون کشور عربستان، همان هایی که حاضر نشدند پس از فاجعه منا عذر خواهی کنند تواضع کردید،

در عین آگاهی از حادثه فرودگاه جده و فاجعه منا و اسلام ستیزی سران عربستان سقوطی وزرایش را در آغوش کشیدید،

به منسب رسیدن یک ملعون را تبریک گفتید،

عزت ایرانی را از بین بردید،

خون پدران علیرضا و آرمیتا را پایمال کردید،

امتیازاتی بس بالاتار از عهد نامه گلستان را در مذاکرات واگذار کردید،

سوختیم و ساختیم…

تهاجم فرهنگی دشمن یک طرف،آزادی نامشروع دولت اصلاحات در چند سال اخیر یک طرف.

وزیر ارشاد دولت تدبیر را کجای دلمان جا دهیم؟!

از یک طرف،تمسخر مردم به من حامی،از طرفی تهدید و توهیین از دولت…

میگفتند دولت راستگویان،

معنایش را آن وقتی فهمیدم که

فردای روزی که گفتند ما منتظر انتقادیم، روزنامه هایی چون نه دی به علت انتقاد توبیخ یا بسته شدند.

جناب رئیس جمهور؛

گفتند منتظر انتقاد هایمان هستید،

در راه اداره پست برای ارسال نامه انتقادم شنیدم که دلواپسی گفت:

چهار وزیر دولت خودتان از شما شکایت داشتند و تهدید شدند.

خوراک آتش شدند آن کاغذ پاره ها،

گویی اصلا نامه ای نبوده

بلایی به سرشان آمد که بر سر اسناد در ماجرای کرسنت و دکل نفتی آمد.

 به راستی دیواری از محمود کوتاه تر نبود که ماجرای دکل نفتی و همه شاهکار های اصلاح طلبان را به او نسبت دادید؟

سوختیم و ساختیم

سوختیم و ساختیم تا دشمن اخممان را نبیند و بغضمان نشکند تا اقتدارمان از بین نرود و نگویند تفرقه شده،

اما…

باز هم حادثه!

حادثه توافق هسته ای.

آلا یا ایها الدولت،

آیا آن زمان که در اطراف خانه کد خدا دست نیاز دراز میکردید،به یاد آبروی مردم بودید؟

آیا حرف حنجره هایی که از فریاد هیهات منه ذله به درد آمده بود را نمیشنیدید؟

به راستی قبله تان کجاست؟

کعبه؟

واشنگتون؟

عربستان سعودی که تا دیروز جرئت تو گفتن به ایرانی را نداشت،امروز قد قدی کرد شما چه کردید؟هیچ؛در عوض شاهنشاهی پادشاه جدیدش (لعنته الله علیه) را تبریک گفتید؛

کارمان به جایی رسیده که سیاست مداران کشور هشتصد هزار نفری جیبوتی ما را تهدید می کنند.

بگذریم از حادثه منا که اگر امام نبود مانند سایر کشور ها وا میدادید.

پس کجاست غیرتتان؟ کجاست خون آریایی(؟)

بشکند دستی که نمک ندارد!

آخر به چه دل خوش کنم؟!

رهبرم گفت همدلی ما و شما…

آخر مگر میشود با شیاطین بچگان و نمایندگان اجنبی همدلی کرد؟

خودمانیم، خوب برجام را دو دقیقه ای در مجلس پیچاندید!

کوچک زاده و امثالهم را تا مرز سکته پیش بردید.

دیروز صدای مردمی می شنیدم که با فریاد بر سر یاری دهندگان جنگ زده ها میگفتند:

ما خودمان فقیر و گشنه داریم!

اما امروز کلاغ ها سکوتشان را در برابر امحا کردن ۱۷۰۰تن سیب زمینی دیدند.

به راستی که چند خانوار با آنها سیرمی شد؟

چرا آنها را صادر ننمودید؟

چرا به جنگ زدگان عرضه نکردید؟

نکند ترسیدید بلایی که بر سر احمدی نژاد آوردید را سرتان بیاورند؟

آه…آه از این همه مصیبت.

این روزها تناقض در حرفهایتان به خوبی حس میشود.

رئیس دولت راستگویان به راستی خزانه چقدر دارایی دارد؟

کدام را باور کنم؟

حرف رئیس دفترت که گفت چهل میلیارد؟!

حرف وزیر اقتصادت که گفت پنجاه میلیارد؟!

حرف معاون اولت که گفت سی و دو میلیارد؟!

یا حرف تو؟که گفتی خالی و بدهکاریم؟!!!!

نکند خدایی ناکرده سهم اختلاسشان را از حاصل کم کرده باشند؟!

یقینا که اینطور نیست؛من که باور نمیکنم اما تو جواب من بده:

در دولت راستگویان چه کسی راست میگوید؟!

مطلبی دیگر؛مذاکرات مسابقات فوتبال بود یا توافق برد برد؟

در کودکی در کوچه مان با بچه های همسایه بازی میکردم.

هیچگاه ندیدم در مسابقاتمان دو طرف برنده شوند.نکند قانونش جدید آمده(؟)

راستی وقتی گفتی سه گل زدیم و دو گل خوردیم از عرق شرمت بی درنگ منظور شخص شریفتان را متوجه شدم و اولین بار صداقتتان را حس کردم!

سه گل در بازی رفت در ژنو به خود زدیم و دو گل در برگشت لوزان دریافت کردیم!

خود فلک زده ام کاغذ رای را در صندوق انداختم، پس زکه نالیم که «از ماست که بر ماست»

اما مومن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود انتخابات اسفند ماه،جبران خواهم کرد بی خردی رای به اصلاح طلبان و پدر معنویشان هاشمی!

سخن آخر این عصر حجری اینکه مواظب باش این بیت مضمونت قرار نگیرد آقا.

بسیار منی کرد و ز تقدیر نترسید…!
بنگر که ازین چرخ جفا پیشه چه برخاست.

….

وز عرش مر او را به سوی خاک فرو کاست.

 قضاوت با خودتان 

 

{اللهم اهدنا الصراط المستقیم بحق حجتک و تعجیل فی فرجه}

 

 

 

معبر سایبری سدره المنتهی 

 

S.S.N

انتخاب تو یک اشتباه انتخاباتی بود!

برچسب ها انتخابات , روحانی ,
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر شما عزیزان باعث پیشرفت،توسعه و بهبود سایت ما میشود؛ما را از نظرات خود محروم نفرمایید
    آمار سایت
  • کل مطالب : 53
  • کل نظرات : 19
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 12
  • آی پی امروز : 51
  • آی پی دیروز : 44
  • بازدید امروز : 92
  • باردید دیروز : 93
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 327
  • بازدید ماه : 1,153
  • بازدید سال : 16,660
  • بازدید کلی : 64,062